فهرست مطالب
نمایشنامه نوشتن، هنر ساخته و پرداختهکردن داستانی دراماتیک برای اجرا روی صحنه تئاتر است. دراماتیکبودن بهمعنای برقراری رابطهای علت و معلولی بین صحنههای داستان است. نمایشنامه برای یک یا چند شخصیت نوشته میشود تا آن را جلوی تماشاگران اجرا کنند. البته برخی از نمایشنامهها به علت محدودیتهای تولید به اجرا نمیرسند، اما مخاطبان ادبیات نمایشی آنها را میخوانند. حتا برخی از نویسندگان نمایشنامه را صرفا برای خواندهشدن مینویسند نه اجرا. نمایشنامه، قالبی متمایز در جهان نویسندگی خلاق است که معمولا از یک تا پنج پرده شکل میگیرد. مهمترین وجه تمایز نمایشنامهای که نوشته میشود، دیالوگمحوربودن آن است و اگر به اجرا در آید، درلحظهخلقشدن آن.
گامهای نمایشنامهنویسی:
فرقی نمیکند هدفتان نمایشنامه نوشتن برای اجرا در سالنهای تئاتر کشور باشد یا بخواهید برای خانواده، دوستان، مدرسه یا هر گروه دیگری اجرا کنید یا صرفا متنی دیالوگمحور برای بیان داستانی نو خلق کنید؛ برای آغاز نوشتن دراماتیک، میتوانید از گامهای زیر پیروی کنید:
گام اول: داستانی برای نمایشنامه نوشتن:
ایدههایی را که فکر میکنید میتوانند روی صحنه بروند ردیف کنید. به این فکر کنید که دغدغه یا علاقهمندی کنونی شما چیست؟ قصد دارید چه پیامی را منتقل کنید؟ نام دیگر این پیام یا درگیری ذهنی، درونمایه است. براساس درونمایه انتخابی، یک چالش یا تعارض مرکزی بسازید که روی درونمایه اثر تاکید داشته باشد. اگر طرحی سوررئال یا پیچیده در سر دارید راهی برای نمایش عینی آن پیدا کنید. هر چه مینویسید در بهترین حالت قرار است به صورت زنده اجرا شود، پس امکانات گستردهای برای جلوههای ویژه- آنگونه که در سینما هست- ندارید. نمایشنامههای نویسندگان مشهور مثل شکسپیر، ایبسن، سایمون، دیوید ممت، تنسی ویلیامز، رادی، چرمشیر و چخوف را بخوانید تا از آنها الهام بگیرید، ریتم داستانگویی دراماتیک را بیاموزید و جهان دراماتیک خود را در نمایشنامه نوشتن ترسیم کنید.
گام دوم: تعیین شخصیت اصلی :
نمایشنامههای صحنهای عمدتا دارای شخصیتهایی باورپذیر، یگانه، قابلتعریف و سهبعدی هستند. انگیزههای شخصیت، تصمیمات و اقدامات او را در مسیر خلق یک قوس روایی توجیه میکنند. قوس روایی یا نمایشی، چارچوبی است که جریان رویدادهای داستان را طوری هدایت میکند تا درگیریهای قانعکنندهای ایجاد و مسیری روشن و جذاب خلق شود. قوس روایی در فرآیند نمایشنامه نوشتن، طرح کلی را مشخص میکند؛ به داستان ساختار میدهد و از چند عنصر با عناوین زیر شکل میگیرد:
حادثه محرک، تنش رو به افزایش، نقطه اوج، گرهگشایی و نتیجهگیری.
قهرمان داستان یا بهاصطلاح پروتوگانیست را با مشخصکردن اهداف، ویژگیهای شخصیتی و پیشداستان (آنچه قبل از نمایش رخ داده) معرفی کنید. یک شخصیت مخالف (ضدقهرمان یا آنتاگونیست) قانعکننده بسازید تا بین او و شخصیت اصلی و دیگرشخصیتها تعارض منافع ایجاد شود تا تماشاگر را روی صندلی میخکوب کند. به کهنالگوهای کلاسیک شخصیتپردازی روی آورید تا بهترین شخصیتهای مثبت و منفی را به شما بدهند.
گام سوم: شکلدادن به طرح کلی
ابتدا پردهها را تعیین کنید تا بتوانید طرح اولیه نمایشنامهتان را بنویسید. هر تعداد پرده که برای تعریف داستانتان لازم میدانید در نظر بگیرید. آغاز، میانه و پایانی داشته باشید که طی آن، نقاط اصلی داستان و نقاط عطف پیرنگ (طرح) حول چالش اصلی نشان داده شود. نقاط عطف پیرنگ را در پردههای مربوط به خود جای دهید؛ داستان را با کنشهای تنشآفرین به نقطه اوج برسانید و با کنشی نزولی، صحنه نتیجهگیری را خلق کنید. پایان هر پرده را درگیرکننده در آورید تا تماشاچی تشنه تماشای پرده بعدی شود. برای پرورش و عمقبخشی شخصیت، حین نمایشنامه نوشتن یک یا دو پیرنگ فرعی را هم در دل پیرنگ اصلی بگنجانید؛ مثلا اگر طرح اصلی فرار است، طرح فرعی آن میتواند خردهداستانی عاشقانه باشد.
گام چهارم: استفاده بهجا از دستورصحنه برای نمایشنامه نوشتن
حرکات لازم بازیگران در صحنه، نورپردازی و تغییر چیدمان را موقع نوشتن پیشنویس در متن نظر بگیرید. ورود و خروج شخصیتها در صحنه و هرگونه کنش فیزیکی لازم برای پرورش خط داستانی و شخصیتها را بنویسید. بازیگران حق دارند شخصیت را آزادانه مطابق تشخیص و میل و هنر خود شکل بدهند، پس در نوشتن دستورصحنه زیادهروی نکنید و بیش از حد به جزئیات نپردازید. در فرآیند نمایشنامه نوشتن، فاصله زمانی لازم را بین صحنهها، برای پرداختن به مسائل تکنیکی مثل تغییر لباس یا تغییر چیدمان صحنه در نظر داشته باشید.
گام پنجم: پیگیری پرده به پرده نمایشنامه نوشتن
وقتی که قوس روایی را شکل دادید، نوبت به ساختن کنشها و رابطه علت و معلولی آنها در نمایشنامه میرسد. اگر به خلاقیت شما کمک میکند، میتوانید نمایشنامه نوشتن را بدون ترتیب خطی پردهها انجام دهید. بعضی از نویسندگان پیش از شروع پرده اول، نقطه اوج و پایان نمایشنامه را مینویسند تا از بازنویسی مکرر جلوگیری کنند و مطمئن باشند که داستان از ریل اصلی خارج نمیشود. هر پرده، قوس روایی خاص خود- با نقاط عطف و اوج خود- را دارد که همواره درونمایه و پیام داستان در قلب آن به چشم میخورد. اگر دیالوگهای یک پرده دارد طولانی میشود، آن را با کنش، تنش و غافلگیری بشکنید.
گام ششم: بهرهگیری از ساختار نوشتاری مناسب
مثل هر قالب دیگری، نمایشنامه نوشتن هم از قراردادهایی ظاهری پیروی میکند. لازم است که نمایشنامه را با ظاهری خوانا و حرفهای بنویسید. در بیشتر نمایشنامهها، اسم شخصیتها در وسط صفحه، دستورصحنه با فرمت ایتالیک و با تورفتگی و اندازه کوچکتر نسبت به دیالوگها، نوشته میشود. در برخی نمایشنامهها اسم شخصیت در سمت راست و پررنگتر، و دیالوگ او با یک یا دو فاصله در مقابل آن نوشته میشود.
گام هفتم: بازخوانی و اصلاح
بعد از اتمام پیشنویس نمایشنامه، آن را یک بار از اول تا آخر بخوانید. هرگونه یادداشتبرداری که لازم میدانید، در حاشیه نوشته انجام دهید؛ هر پرسشی، هر دیالوگ تاثیرگذاری، هر کمبود یا اضافهبودن ویژگی شخصیتهای داستان. سپس متن را از نظر سازگاری جملات بررسی کنید تا پیوستگی یا هماهنگی زمانی در نمایشنامه نوشتن داشته باشند؛ حفرههای پیرنگ پر شود و دیالوگهای ضعیف بازنویسی یا حذف شود. حتما مطمئن شوید که کنشها و رفتار شخصیتها با انگیزههاشان هماهنگ باشد.
گام هشتم: بازخوانی دوباره و ویرایش
با استفاده از یادداشتهای خوانش اول، بار دیگر متن را بخوانید و ویرایش کنید. دیالوگها و کنشها را هماهنگ کنید. دوستان و خانواده را دعوت کنید تا برای دریافت بازخوردی صادقانه به متن شما گوش کنند. زاویه دید متفاوت آدمهای اطراف، میتواند در ارتقا کیفیت نمایشنامه نوشتن مفید واقع شود.
گام نهم: دورخوانی همراه با بازیگران
از عدهای بخواهید که داوطلبانه به دورخوانی شما بپیوندند؛ نشستی که در آن بازیگران و تولیدکنندگان دور میزی مینشینند و صحنهها را میخوانند. در این مرحله هم، بخشهایی از نمایشنامه که نیاز به اصلاح دارد مشخص میشود. به هر خط دیالوگ و اینکه چطور کنشها جریان دارند، توجه داشته باشید. سپس یافتههای حاصل از دورخوانی را روی پیشنویس نمایشنامه پیاده کنید تا ضعفها و حفرههای آن به حداقل برسد.
جمعبندی نمایشنامه نوشتن
نمایشنامه نوشتن الگویی مرسوم دارد که با پرداختن به تمام عناصر آن میتوان خلق اثری نمایشی را تمرین کرد. هر نمایشنامه میتواند از یک تا چند پرده باشد و دیالوگ بین شخصیتها، مهمترین ابزار پیشبرد داستان طی پردهها به حساب میآيد. در این نوشته، گامهای اساسی از ایده تا اجرا را با هم مرور کردیم. بیشک هر گام نیازمند بحث و تمرین مفصل است. اما آشنایی با کلیات نوشتن در این قالب، میتواند به شما کمک کند تا پس از این برای خلق نمایشنامه اقدامات لازم را انجام دهید.
———————————————————————————–
چرا نمایشنامه نویسی مهم است؟
- آزادی خلاقیت: نمایشنامه نویسی به شما این امکان را میدهد که جهانی جدید خلق کنید و داستانهایی روایت کنید که فقط از تخیل شما برمیآیند.
- ارتباط زنده با مخاطب: تئاتر تجربهای زنده است. هیچ چیز مانند تماشای واکنشهای واقعی تماشاگران به اثرتان لذتبخش نیست.
- الهام از بزرگان: نمایشنامهنویسان مشهوری مثل آرتور میلر و لورین هانسبری نشان دادهاند که چگونه یک متن خوب میتواند تأثیر اجتماعی و فرهنگی عمیقی بگذارد.-