معرفی کتاب جایی که عاشق بودیم
کتاب جایی که عاشق بودیم با نام اصلی All The Bright Place یک رمان عاشقانه جذاب نوشتهی جنیفر نیون است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. در ایران این کتاب توسط انتشارات میلکان و با ترجمهی فرانک معنوی به چاپ رسید. نسخه الکترونیکی اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جایی که عاشق بودیم اثر جنیفر نیون
کتاب جایی که عاشق بودیم که با عنوان «همه مکانهای روشن» نیز شناخته میشود، رمانی مناسب نوجوان و بزرگسال است. این کتاب در همان سال انتشار خود توانست توجه بسیاری را به خود جلب کند. بهعنوان بهترین رمان جوانان توسط سایت گودریدز انتخاب شد. در آمازون و تایم هم بهعنوان بهترین رمان عاشقانه انتخاب شد. جنیفر نیون در این داستان به مسائل و مشکلات دو نوجوان میپردازد و دنیا را از زاویهی دید آنها روایت میکند. دو نوجوانی که اندیشهی مرگ در سر دارند و همین فکر، باعث آشنایی آن دو میشود.
خلاصه داستان
هشدار: این بخش میتواند جزئیاتی از داستان را افشا کند. اگر ترجیح میدهید با خواندن داستان غافلگیر شوید، از این بخش عبور کنید و به تیتر بعدی بروید.
ویولت دختر محبوب مدرسه است، اما فینچ محبوبیتی ندارد. همکلاسیهایش او را بهعنوان پسری عجیبوغریب میشناسند. فینچ گرفتار افسردگی شدید است و مدام به راههای خودکشی فکر میکند. او در خانوادهای زندگی میکند که بههیچوجه مشکلات روحی او را درک نمیکنند. او به جایی رسیده است که در ذهن خود چارهای جز خودکشی نمییابد.
اما دقیقاً وقتی به مرحلهی نهایی انجام کار میرسد، سرنوشت اتفاق جالبی را برایش رقم میزند. زمانی که فینچ تصمیم خود را گرفت و به بالای برج ناقوس مدرسه رفت تا به زندگی خود پایان دهد، در کمال تعجب شخص دیگری را هم بالای برج دید. او با ویولت، دختر محبوب مدرسه برخورد کرد و باورش نمیشد که چنین دختری تصمیم به خودکشی گرفته است.
آنها با هم صحبت کردند و فینچ متوجه شد ویولت از غمی بزرگ رنج میبرد. او خود را مقصر مرگ خواهرش میدانست. خواهری که در تصادف مرد و پس از آن ویولت هرگز نتوانست خود را ببخشد و دیگر هرگز سوار ماشین نشد. فینچ تلاش میکند ویولت را از این فکر نجات دهد و او را به زندگی امیدوار کند. آنها پروژهای را با هم شروع میکنند و به تمام مکانهای اطراف ایندیانا سفر میکنند. آنها به مکانهای غیرمعمول میروند. از بلندترین تپه، تا ترن هوایی. فینچ که خود گرفتار مشکلات جدی در زمینهی افسردگی بود و مدام دربارهی راههای خودکشی تحقیق میکرد و در اینترنت سرگذشت افرادی را که خودکشی کرده بودند جستوجو میکرد، اکنون تمام تلاش خود را به کار بسته بود تا ویولت را از بند احساس گناه نجات دهد. او حتی کاری کرد که بعد از مدتها ویولت دوباره رانندگی کند. آنها روزبهروز به هم نزدیکتر میشدند، اما سرنوشت قرار نبود بگذارد همه چیز خوب و آرام پیش برود؛ اتفاقاتی در انتظارشان بود که همهی معادلات را به هم میریخت و این دو نوجوان را وارد بازی تازهای میکرد…
چرا باید رمان جایی که عاشق بودیم را بخوانیم؟
این رمان به خواننده کمک میکند با دنیای برخی نوجوانها آشنا شود. درک کند که گاهی یک نوجوان چقدر میتواند درگیر مشکلات روحی بزرگ و عمیقی باشد. این داستان شما را با خود به عمق احساسات دو نوجوان خواهد برد. اگر خودتان نوجوان هستید، میتوانید از یک داستان جذاب درباره دوستی و عشق لذت ببرید.
خرید کتاب جایی که عاشق بودیم را به چه کسانی توصیه میکنیم؟
علاوهبر اینکه خواندن این داستان برای نوجوانان جذاب است، برای بزرگسالانی که درک درستی از دنیای نوجوانی ندارند هم میتواند بسیار خواندنی باشد. افرادی که شاید هنوز نمیدانند دنیای نوجوانی دنیایی سخت، پر از فرازوفرود و عجیب است.
در بریدهای از کتاب میخوانیم
عوامل حواسپرتی زیاد است. سعی میکنم فرای سروصدا با رایان صحبت کنم، ولی او بیشتر حواسش به من است. موفق شدهام هفده سال و هشت ماه و دو هفته و یک روز را بدون اینکه پسری بتواند زیادی به من نزدیک شود بگذرانم. به او میگویم که عاشق دیدن منظرهام و بعد در را با هل باز میکنم و بیرون میایستم. ما با ماشینها و فرای آنها، مزارع ذرت احاطه شدهایم. هیچ منظرهای بهجز اینها نیست. سرم را عقب میبرم و ناگهان مجذوب ستارهها میشوم. رایان دستپاچه پشت سرم میآید و من تظاهر میکنم که صور فلکی را میشناسم. به آنها اشاره میکنم و دربارهی هر کدام داستانی میسازم.
فکر میکنم که فینچ حالا دارد چهکار میکند. شاید دارد در جایی گیتار مینوازد. شاید با یک دختر است. من یک گشتوگذار و اگر بخواهیم صادق باشیم، خیلی بیشتر از آن به او بدهکارم. نمیخواهم فکر کند امروز او را بهخاطر مثلاً دوستانم دستبهسر کردهام. تصمیم میگیرم همین که به خانه رسیدم دربارهی محل بعدیمان تحقیق کنم. (اصول تحقیق: جذبههای غیرمعمول ایندیانا، هر چیزیکه معمول نباشد در ایندیانا، ایندیانای خاص، ایندیانای عجیب.) باید یک کپی از نقشه هم داشته باشم تا مطمئن شوم چیزی را تکرار نمیکنم.
رایان دستش را دورم میاندازد. به گذشته میروم و به جای ایمپالا این جیپ برادر رایان است و به جای رومر و آماندا، الی کراس و النور هستند. ما در همین سینمای فضای باز هستیم و نسخهای از جان سخت را میبینیم.»